ممنونم بابا علی

همۀ خانواده‌ها مثل هم نیستن و همۀ مامانا یه جور عمل نمی‌کنن. مثلاً بعضی‌ها همه با هم بیدار می‌شن و سحری می‌خورن، بعضی‌ها هم هیچ جوره اجازه نمیدن بچه‌هاشون روزه بگیرن. مثل مامان یوسف که فکر می‌کنه اگه یوسف روزه بگیره ضعف می‌کنه و از درساش عقب می‌مونه. ولی یوسف یه فکرایی داره. چه فکرایی؟ […]

ابرک

سال‌ها پیش مسلمونایی که اولین مسلمونا بودن به عشق خدا و به عشق رسول خدا سختی‌های زیادی رو تحمل کردن. سختی‌هایی که ما الان هرچه قدرم در موردش حرف بزنیم نمی‌تونیم درست درکشون کنیم. مثلاً خود تو چند روز می‌تونی با یه خرما زنده بمونی؟ اصلاً هر روز چند بار میری سراغ یخچال و قایمکی […]

ننه نبات

کارگروهی خیلی سخته. یه وقتایی آدم مجبور میشه اون کاری رو انجام بده که هیچ دوست نداره. یه وقتایی مجبور میشه با کسایی همکاری کنه که خیلی باهاشون حال نمی‌کنه. بدتر از همه اینه که هر گروه یه سرگروه داره و اگه خودت سرگروه نباشی، یعنی باید به حرف یکی دیگه گوش کنی! اینا چیزاییه […]

افطاری یواشکی

عیدت مبارک! چیه؟ نکنه یادت نبود عیده؟ پس خدارو شکر که یادت انداختم. عید تولد امام حسنه و امام حسن (علیه‌السلام) هم به امام حسن معروفن. پس عیدی تولدشون هم باید کریمانه باشه. من که میگم قبل از شنیدن قصه اول برو عیدیت رو بگیر! یه بوس کوچولو هم که باشه قبوله‌ها. مهم مهربونی پشت […]

ماه خوب سارا

ببینم تو دفتر خاطرات داری؟ تا حالا شده بشینی یه گوشهٔ خلوت و چیزایی که تو ذهنته روی کاغذ پیاده کنی؟ این‌که به چی فکر می‌کنی، چه احساسی داری، چه تصمیم جدیدی تو سرته یا حتی خیال‌بافی‌هاتو بنویسی؟ خب خیلی‌ها به نوشتن عادت دارن، دوست دارن همه چیز رو برای خودشون یادداشت کنن و این‌جوری […]