تقوا چیست؟ میشه بدون تقوا یه تولد سالم به اون دنیا داشت؟
شده تا حالا نتونی بین آرزوهای مختلفت یکی رو انتخاب کنی؟
یا هنوز درست و حسابی به یه آرزویی نرسیده باشی که یکی دیگه جاشو بگیره؟
مثلا هنوز از دستگاه بازی جدیدت حسابی کیف نکردی که فکر ارتقا دادنش بیفته تو سرت؟
یا هنوز با کفشهای اسکیتت ۲۰ تا دور هم نزدی که دوچرخۀ دوستت چشمت رو بگیره و هم زمان دلت بخواد یه تلسکوپ هم برای رصد ستارهها داشته باشی؟
خب گفته بودیم که آدم بینهایت طلبه و داشتن هزارتا آرزوی مختلف عجیب نیست؛ ولی اگه نتونیم این آرزوها رو مدیریت کنیم یه کم عجیبه!
چون توی وجود همۀ ما یه قدرت خارق العاده هست که اگه بتونیم فعالش کنیم؛ مدیریت کردن درست آرزوهای مختلف و منطقی برخورد کردن با خواستههای تازه مثل آب خوردن میشه.
اسم این نیروی خارق العاده تقواست ،اما »تقوا دقیقا یعنی چی؟«
چه جوری عمل میکنه و چه جوری باید فعالش کنیم؟

دیدی بعضیا به هر دری میزنن که بتونن اخلاقهای بدشون رو تغییر بدن،
ولی نمیتونن؟
راستی چرا اینجوریه؟!
قبول دارین هروقت اسم تقوا یا افراد باتقوا رو میشنویم، تصویر کسایی میاد توی ذهنمون که کلا دور زندگی و دنیا رو یه خط گنده کشیدن؟ ما هم این وسط نه معنی «تقوا چیست» رو میدونیم و نه از کاربردش توی زندگیمون باخبریم! فقط یه جورایی فکر میکنیم کلا با تقوا خیلی فاصله داریم و رسیدن بهش اصلا کار ما نیست!
البته شاید نصف بیشتر این حسهایی که داریم و فکرهایی که راجع به تقوا میکنیم واقعی نباشه و به فیلمهای جورواجوری مربوط باشه که یه زمانی دیدیم؛ آخه اگه قرار بود تقوا انقدر دست نیافتنی باشه که خدا ما رو واسه رسیدن بهش انقدر تشویق نمیکرد؛ یا بهمون نمیگفت که روزه بگیریم تا باتقوا بشیم!
اصلا از کجا معلوم، شاید اگه معنی «تقوا چیست» رو درست بفهمیم و بدونیم تقوا قراره واسمون چی کار کنه، خودمون بریم دنبالش!

حتی ممکنه با اینکه درست از تقوا سردر نمیاریم، بعضی وقتا باتقوایی کرده باشیم و بعضی وقتا کارمون بیتقوایی باشه!
تقوا که همون مراقبته!
آخه میدونین چیه مفهوم تقوا برعکس اسم قلمبه سلمبهای که داره، واسمون آشناست؛ یعنی اگه بخوایم جواب «تقوا چیست» رو یه جورایی توی یه کلمه بدیم، میشه مراقبت! ولی خب مراقبت از چی؟ معلومه که معنی مراقبت واسه ما که یه آدمیم، با یه گلدون یا یه ماشین فرق داره! مثلا یه ماشین برای اینکه به مقصد برسه باید بنزین بزنه، روغن موتورش رو چک کنه، یا حواسش باشه که باد چرخهاش تنظیم باشه؛ ولی خب واسه ما که آدمیم و خلقتمون یه هدف دیگه داره و پیچیدهترین موجود این عالمیم، قضیه کلا فرق میکنه!
ما که لازم نداریم چرخهامون رو تنظیم باد بکنیم، یا شاخ و برگهای اضافیمون رو هرس کنیم؛ ولی به جاش باید جلوی هر چیزی که جلوی تولد سالممون به اون دنیا رو میگیره و یه جورایی مانع شبیه شدنمون به خدا میشه رو بگیریم. اصلا بذارین راحتتون کنم، تقوا واسه اینه که مایی که مثل خدا بینهایتیم، کوچیک و محدود نشیم و بتونیم به اندازه قیمت واقعی خودمون جلو بریم! تقوا هم این وسط نه یه چیز دست نیافتنیه، نه یه چیز دم دستی! یه رونده که اگه درست باهاش پیش بریم، ما رو صاف میبره و به مقصد میرسونه.

راه رفتن روی زمین پر از خار،
اونم بدون زخمی شدن دقیقا یعنی چی؟
باتقوا شدن اونقدرها هم پیچیده نیست!
حالا که فهمیدیم تقوا انقدر مهمه و بدون تقوا کاری از پیش نمیبریم، سوال اینجاست که چه جوری باید به تقوا برسیم؟ اصلا برای اینکه تقوا داشته باشیم چی کار باید بکنیم؟
یادتونه گفتیم تقوا یعنی مراقبت؟ خب همونجور که از یه دونهای که توی خاک کاشته میشه باید مراقبت کنیم که بتونه به اصل خودش یعنی درخت تبدیل بشه، ما هم باید از خودمون مراقبت کنیم تا بتونیم شبیه خدا بشیم و یه تولد سالم به آخرت داشته باشیم. اصلا شاید بهترین مثالی که بتونه واسهمون تقوا رو جا بندازه همین دونهای باشه که قراره درخت بشه! خداییش من که فکر نمیکردم یه زمانی بخوام مفهوم قلمبه سلمبه «تقوا چیست» رو از مثال یه دونه یاد بگیرم!
یه مثال کوچیک واسه یه کار بزرگ!
خب یه دونه اگه میخواد یه درخت بشه حتما باید ازش مراقبت بشه؛ یعنی نه فقط باید آب و غذا و نورش به اندازه کافی فراهم باشه، که باید شاخ و برگهای اضافیش رو هرس کنیم و جلوی هرچی آفت و علف هرز که مانع درخت شدنشه، بگیریم؛ معلومه که اگه دونه رو توی خاک ول کنیم و بریم پی کارمون نمیتونیم ادعا کنیم که ازش مراقبت کردیم!
خب قضیه ما هم همینجوریه! یعنی اگه میخوایم به خدا شبیه بشیم، هم باید به اندازه کافی به فکر چیزهایی باشیم که واسه شبیه شدنمون به خدا و تولد سالممون به اون دنیا لازمن، هم باید جلوی چیزهایی که مانع این شبیه شدن میشن و واسهمون مثل آفت و علفهرزند، بگیریم؛ حالا این مراقبتی که باید از خودمون بکنیم که هم غذای کافی بخوریم و هم هرچی مانع هست رو از خودمون دور کنیم، اسمش میشه تقوا!
مثلا اگه بخوایم نمازمون رو قشنگتر بخونیم، حرم بریم یا حتی جلوی چندتا دروغ و خالیبندیمون رو بگیریم که یه تولد سالمتر داشته باشیم، یهجورایی تقوا به خرج دادیم؛ به همین سادگی!
این وسط نقش روزه چیه؟
حالا این وسط روزه چه کار میکنه یا بهتره بگیم چه مدلی به باتقوا شدنمون کمک میکنه؟
خب روزه یهجورایی به بایدها و نبایدهاش معروفه؛ اونم واسه کارهایی که توی حالت عادی اصلا مشکلی به حساب نمیان؛ مثل آب خوردن و غذا خوردن! خب اگه کسی بتونه جلوی این میلهاش صاف وایسته و قد علم کنه، حتما خیلی زور داره!
پس روزه به غیر از کارای دیگهای که میکنه، داره بهمون تمرین میده که بتونیم جلوی خواستههای جورواجورمون وایستیم؛ یعنی یه جورایی داره زورمون رو زیاد میکنه! که دقیقا همون چیزیکه واسه تقوا لازم داریم!
آخه واسه کسی که عادت کرده خالیببنده و تا تقی به توقی میخوره از کوره در میره، همچین راحت نیست که دست از این کارهاش برداره یا حداقل کمترشون کنه!
یا اونی که خیلی هنر کنه نهایتا نمازش دو دقیقه طول میکشه، واسش آسون نیست که بعد نماز دو دقیقه هم بشینه با خدا حرف بزنه! اون وسط هزارتا فکر و کار دیگه میاد توی کلهاش که جلوی این ارتباط رو بگیره!
حالا همه این کارها و تقوا به خرج دادنها یه زور و عزم و اراده بزرگ میخواد که روزه قشنگ واسمون فراهم میکنه!
چراغ رو که خوب گوش کنی دستت میاد چه جوری: