آثار ماه رمضون و روزه چیه؛ چرا شیطون توی ماه رمضون دست و پاش بسته است؟

2

شماره مجله

آثار ماه رمضون چیه؟ چرا فقط حواسمون به گرسنگی و تشنگی این ماهه؟

آثار ماه رمضون چیه؟ چرا فقط حواسمون به گرسنگی و تشنگی این ماهه؟

چی شده انقدر مهربون شدی؟

  تا دو روز پیش ما رو قورت میدادی و دو لیوان آب هم روش می‌خوردی!

الآن دلت واسه رفیقت می‌سوزه، میری واسه مامان بزرگت نون میگیری، دیگه صدای داداشت رو در نمیاری! دلت زودتر آروم می‌شه، راحت‌تر می‌بخشی؛ چرا؟!

این اثرات شگفت انگیز اثرات حضور توی ماه رمضان و اثرات روزه است

ولی واقعا «ماه رمضان چرا و چه جوری همه چی رو عوض میکنه؟»

بعضی وقتا انگار احتیاج به یه جور ترمز داریم که یادمون بندازه کار درست چیه
و جلوی اینکه تخته گاز توی مسیر اشتباه بریم رو بگیره.

شما هم فهمیدین که اوضاع یه جورایی با قبل فرق کرده یا نه؟ یعنی اگه خودمون با چشم خودمون ندیده بودیم، عمرا باورمون میشد که آثار ماه رمضون انقدر زیاده! در حدی که همسایه بغلیمون که چشم دیدن ما رو نداره و کافیه دستش به توپ ما برسه تا اون رو به چهل تیکه مساوی تقسیم کنه، دم افطار یه کاسه آش واسمون میاره و یه جوری بهمون لبخند میزنه که انگار نه انگار ما همون آدم سابقیم! یا اصلا چرا راه دور بریم؟ خودمون انقدر مهربون شدیم که نیاز به ویدئو چک داریم تا مطمئن بشیم اون کسی که دم افطار توی صف نون وایستاده بود، خودمون بودیم؛ اصلا مائی که تا چند روز پیش یه دقیقه آروم و قرار نداشتیم و مدام باید سر به سر یکی میذاشتیم، چه جوری یهو انقدر آروم و مهربون شدیم و سرمون به کار خودمونه؟

البته حق هم دارین که باورتون نشه ولی خب چه باور کنیم و چه باور نکنیم، اینا همه از آثار ماه رمضون اند؛ حالا اگه می‌خواین بدونین چه جوری، مجله این هفته ما رو دنبال کنین!

آره دیگه ماه رمضون یه جورایی تمرین اراده است

انگار فقط خودتی و خودت

و داری با خودت مسابقه میدی

مسابقه‌ای که هم داورش خودتی و هم برنده‌اش!

چرا یهو اینجوری شد؟

حالا فرق ماه رمضون با بقیه ماه‌ها چیه که توش همچین اتفاق‌هایی میفته؟

یعنی این وسط خود ماه رمضونه که باعث این تغییرها میشه، یا کارهایی که به خاطر ماه رمضون می‌کنیم، ما رو به این سمت و سو می‌کشونن؟

جواب درست اینه که هر دوتاش! آخه نه فقط ماه رمضون یه ماه ویژه‌ست که از بقیه ماه‌ها قدرت سازندگیش بیشتره، که خود روزه گرفتن هم درِ یه چیزهایی رو به رومون می‌بنده که حتی خودمون هم ازشون بی‌خبریم! بالاخره همون جوری که همنشینی با بعضیا می‌تونه روی آدم تاثیر بذاره، رفیق شدن با ماه رمضون هم اثرها و خوبی‌های خودش رو داره که فقط چندتا نمونه‌اش میشه همین چیزهایی که گفتیم! 

خاصیت ماه رمضون 

اگه از هر کی بپرسیم که ماه رمضون رو با چی میشناسه، بی برو برگرد میگه روزه؛ روزه هم که دیگه نیازی به معرفی نداره و تقریبا هممون یه جورایی می‌شناسیمش؛ ولی خب کار روزه که فقط گشنگی و تشنگی دادن به ما نیست!

یعنی اگه فکر کنیم روزه فقط داره همین کار رو میکنه، خیلی دست کم گرفتیمش! چرا؟ چون روزه یه‌جورایی داره ورودی‌های نفسمونم میبنده و محدودشون میکنه؛ البته روزه‌ای که روی یه حساب و کتابی گرفته بشه دیگه؛ نه اینکه جلوی خورد و خوراکمون رو بگیریم و از اونور هر کاری دلمون خواست بکنیم؛ اصلا واسه همینه که میگن به جز شکممون، دست و زبون و گوش و چشممون هم باید روزه باشه؛ چون هرچه‌قدر که اینا رو کنترل کنیم، داریم راه گناه رو می‌بندیم و شرایطش رو به حداقل می‌رسونیم. 

مثلا زبونی که روزه باشه دیگه حرف نیش‌دار نمیزنه و کسی رو نمی‌رنجونه؛ یا با حرفای نامربوط اوقات خودش و بقیه رو تلخ نمیکنه؛ یا چشم و گوشی که روزه باشن که هر چیز چرت و پرتی رو به خورد خودشون نمیدن و زمینه فکر و خیال‌های جورواجور رو واسه خودشون فراهم نمیکنن! 

اگه حواسمون به ورودی‌های نفسمون نباشه ممکنه روزه باشیم و نباشیم!

یعنی روزه‌مون فقط گشنگی و تشنگی کشیدن باشه و دیگه هیچ اثری برامون نداشته باشه

شیطون با دست و پای بسته

شاید شما هم شنیده باشین که شیطون توی این ماه دست و پاش بسته‌ است. قبول دارم که واقعا هم قیافه ا‌ش توی همچین شرایطی دیدنی میشه! ولی خب بسته بودن دست و پای شیطون به خودمون هم ربط داره؛ یعنی درسته که آثار ماه رمضون و خود حال و هوای این ماه یه سری محدودیت‌ها واسش درست میکنه، اما اگه قرار باشه ما توی این ماه فرقی با وقتای دیگه نکرده باشیم و همون آدم قبلی باشیم، خب اونم همون شیطون قبلیه دیگه!

یعنی این ماییم که با روزه گرفتن و مراقبت‌هایی که توی این ماه داریم، یکی یکی درها رو به روش می‌بندیم.؛ مثلا تا میاد از در شکم وارد بشه و وسوسه‌مون کنه که دوتا دونه گردویی رو که روی درخت بهمون چشمک میزنن، بی‌اجازه بکنیم و بخوریم، می‌بینه ما نه فقط اهل خوردن مال مردم نیستیم که کلا دور خوردن رو واسه چند ساعت خط کشیدیم!

یا تا می‌خواد یه جوری وادارمون کنه که یه حرف زشتی به همکلاسی‌مون بزنیم، میبینه ‌کلا توی فاز روزه‌ایم و جز گل و بلبل از توی دهنمون در نمیاد؛ خلاصه‌اش اینکه به هر جایی چنگ میزنه و از هر دری می‌خواد بیاد تو، می‌بینه دستگیره‌ اش رو برداشتیم و درش رو هم بستیم! پس کلا با کسی که دست و پاش بسته است فرق چندانی نداره! 

فقط خودت دعوتی!

خدا توی ماه رمضون یه جوری همه چیز رو مهندسی کرده که اگه طبق نقشه پیش بریم، راهی به جز رسیدن به خودش نداشته باشیم! فقط هم خودمون رو دعوت کرده و واسه من‌های دیگه و فکر و خیال‌های اضافه‌مون حتی کارت دعوت هم نفرستاده! پس اگه عاقل باشیم و بدونیم کجا داریم میریم، اصلا با خودمون نمی‌بریمشون توی مهمونی؛ چون نه فقط به خودشون خوش نمی‌گذره که یه‌جورایی مایه غُرغُرن و بلای جونمون میشن! درست مثل یه مهمونی که همه چیزش واسه آدم بزرگ‌ها تدارک دیده شده و توش اصلا به بچه‌ها خوش نمی‌گذره!

خب حالا نتیجه چی میشه؟ نتیجه میشه اینکه اون قدری که ما به حرف خدا گوش دادیم و بقیه من‌هامون رو گذاشتیم پشت در، من واقعی‌مون قدرت می‌گیره و به خدا نزدیک‌تر میشیم. نتیجه نزدیک شدن به خدا هم میشه شبیه شدن به خدا! اون‌وقته که آثار ماه رمضون یکی یکی توی ما پدیدار میشن؛ یعنی مهربون میشیم، دلمون زود به رحم میاد، کینه کسی رو به دل نمی‌گیریم، دلمون نمیاد کسی رو اذیت کنیم و کلی حال خوب دیگه!

حالا یه بار با تمام دقتت چراغ رو گوش کن که مطالب این شماره از مجله دیجیتال برنا حسابی برات جا بیفته:

راستی یادت که نمی‌ره ماها رو هم دعا کنی رفیق؟!

فایل PDF مقاله رو میتونید از لینک زیر دریافت کنید.

همین حالا نسخه دیجیتال مجله را دانلود کن و به روزترین مطالب را همیشه همراه داشته باش!

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخریـن مجله ها مرتبط