آخر دنیا کجاست؟ خدا کجا زندگی میکنه؟ چرا برای شناخت خدا باید انواع وجود رو بشناسم؟

3

شماره مجله

انواع وجود چیه؟ مگه من توی زندگیم با وجود وهمی و وجود عقلی سر و کار دارم؟

ته ته کهکشان چیه؟ وجود کجا تموم میشه؟ خدا از کجا شروع میشه؟

تا حالا شده نصف‌شب یه صدای ریز بشنوی و یهو مغزت شروع کنه به ساختن فیلم ترسناک؟

یا یکی یه جمله ساده بگه و تو صدتا برداشت عجیب‌غریب ازش بسازی؟

این فکرها از کجا میان؟!

از اون طرف…

یه وقتایی هست که یه قدم میری عقب، آروم فکر می‌کنی، واقعیت‌ها رو از ترسات جدا می‌کنی و تصمیم درست می‌گیری…

یکی از این حالت‌ها کار وهمه و یکی دیگه‌اش کار عقل.

وهم و عقل هر دو وجود دارن، ولی فقط یکی‌شون ما رو به حقیقت نزدیک می‌کنه.

حالا سؤال مهم:

الان بیشتر با کدومش زندگی می‌کنی؟

و راه تقویت عقل چیه؟

توی این شماره از «مجله دیجیتال برنا» با هم در موردش حرف میزنیم.

توی مجله‌های قبلی گفتیم که با اینکه فکر می‌کنیم خدا رو خوب می‌شناسیم، ولی اون خدایی که ساخته ذهن ماست با خدای واقعی خیلی فرق داره! واسه همینم تا تقی به توقی میخوره به بودنش شک می‌کنیم و خیلی وقتا از دستش شاکی می‌شیم!

البته این وسط خیلی هم تقصیری نداریما؛ چون از وقتی که یادمونه خدا رو با یه مشت تعریف مبهم و ناواضح واسمون معنی کردن! در صورتی که خدا همون وجودیه که توی کل عالمه! 

حالا اگه ما معنی وجود رو ندونیم چی میشه؟ خب طبیعیه، درکمون از خدا هم اشتباه میشه!

واسه همین هم انواع وجود رو با هم بررسی کردیم که اولیش میشه وجود حسی و بعدش هم وجود خیالی؛ البته وجود مدل‌های دیگه‌ای هم داره که قراره دوتا مرتبه دیگه‌اش رو هم این‌جا و توی همین مجله با هم بررسی کنیم؛ یعنی وجود وهمی و وجود عقلی!

انگار یه ماشین زمان از وسط فیلم‌ها و قصه‌ها پرت شده بود جلوم.

وجود وهمی چیه؟

شاید توی کل دنیا هیچکی رو پیدا نکنیم که تا حالا چهارتا ورزشکار رو ندیده باشه که واسه مدال طلا و کاپ قهرمانی‌شون به خودشون افتخار می‌کنن و از خوشحالی نمی‌دونن چیکار کنن!🎖

دیگه اگه چشمامونم بسته باشیم و هیچ کدوم از این چیزها رو ندیده باشیم حتما مامانی رو دیدیم که بچه‌اش رو خیلی دوست داره یا یکی رو دیدیم که از حیوون خاصی بترسه. همه این مثال‌هایی که گفتیم، یعنی عشق و محبت و ترس و کینه و افتخار و این‌جور چیزها نمونه‌هایی از وجود وهمی هستن!

حالا از کجا می‌دونیم وجود دارن؟

آفرین!

چون منشاء اثر هستن!

چجوری؟

بالاخره همون حس غرور و افتخاره که باعث میشه اونی که مدال گرفته از خوشحالی توی زمین پشتک و وارو بزنه! عشق مادر به بچشه که باعث میشه وقتی مریض شد، شب تا صبح بالاسرش بشینه و ازش مراقبت کنه؛ یا ترسه که باعث فرار ما از دست حیوونی که ازش میترسیم میشه! خشم و کینه است که باعث میشه بعضیا دست به کارهای ناجور و عجیب غریب بزنن. مگه میشه چیزی وجود نداشته باشه و باعث این همه کار بشه!

پس با اینکه نه می‌تونیم وجود وهمی رو ببینیم و نه می‌تونیم لمسش کنیم، یه همچین وجودی نه فقط هست که تازه به‌قدری قدرتمنده که داره دنیا رو هم می‌چرخونه!

خیلی از چیزای مهم زندگی؛

اصلا دیده نمی‌شن

اما همین چیزان که دنیا رو سر پا نگه میدارن.

فرقش با بقیه انواع وجود چیه؟

درسته که وجود وهمی یکی از انواع وجود اونم از نوع قدرتمندش حساب میشه، ولی خب با وجود حسی و خیالی یه فرق بزرگ داره؛ اونم اینه که اصلا شکل و شمایل مادی نداره! یعنی هر کاری هم بکنیم نمی‌تونیم بفهمیم خود اون عشق و محبت و کینه و ترس و این جور چیزها چه شکلی‌اند! فقط آثارش رو توی دور و برمون می‌بینیم که البته کم هم نیستن!

بعدش هم چون وجود وهمی همیشه وابسته به یه چیز یا یه کس دیگه‌ست، مثل خیال کلی نیست و از خیال جزئی‌تر و به خصوص‌تره و البته کاملا هم شخصیه! حالا چرا میگیم شخصیه؟ چون اگه ما بابامون رو خیلی دوست داریم و دلمون واسش تنگ میشه، نمیشه انتظار داشته باشیم همه بابای ما رو دوست داشته باشن! یا اگه ما کشورمون رو انقدر دوست داریم که حاضریم جونمونم براش بدیم، نمیشه بریم یقه یه ژاپنی رو بگیریم که چرا یه همچین حسی نسبت به کشور ما نداره!

وجود عقلی یعنی چی؟

مرتبه‌ بعدی وجود که اتفاقا خیلی از کارها رو توی دنیا واسمون راحت کرده، وجود عقلی یا علمیه! که البته نسبت به وجود وهمی‌مون هم قوی‌تره و هم اثر و جایگاهش بالاتره! ولی خب این نوع از وجود هم دیدنی نیست و ماده نداره. فقط یه لحظه فکر کنین اگه قرار بود هر چی به علممون اضافه‌تر میشه، کله‌مون هم گنده‌تر بشه! درسته که اون‌جوری دانشمندها رو راحت‌تر تشخیص می‌دادیم ولی بعید می‌دونم دیگه کسی دنبال علم و دانش و اکتشاف و این‌جور کارها می‌رفت!

اما اینکه کسی دانش رو نمیتونه ببینه دلیل نمیشه که دانش وجود نداشته باشه! چون اگه یادتون باشه گفته بودیم چیزی که منشاء اثر باشه وجود داره. بالاخره این همه هواپیما و سفینه‌های خفن فضایی و تکنولوژی نانو و این‌جور چیزها اثر و نتیجه یه چیزی هستن دیگه که بهش میگیم دانش یا همون وجود عقلی و علمی!

من موندم این دانشمندا و ریاضی‌دانا و مخترع‌ها چطور این همه علم رو تو مغزشون نگه داشتن؟

فرق وجود عقلی با وجود وهمی چیه؟

البته یه فرق بزرگی که وجود عقلی با وجود وهمی داره اینه که دیگه شخصی نیست! یعنی یه فرمولی که کشف میشه واسه همه صدق می‌کنه و تفاوتی واسه من و همسایه‌مون نداره! مثلا هرجای کره زمین هم که بریم فرمول وزنمون یه جوره و به جاذبه زمین بستگی داره؛ این جوری نیست که چون رفتیم کنار موزه لوور پاریس دستگاه وزنمون هم ده کیلو کمتر نشون بده! اصلا واسه همین ویژگی وجود عقلی و علمیه که خیلی‌ها می‌تونن برن دنبال علم و دکتر و مهندس بشن!

ما با اینکه نمی‌تونیم وجود عقلی رو به کسی نشون بدیم، اما همین که از کلاس هفتم میریم کلاس هشتم و نهم و کلاس‌های بالاتر، یعنی وجود عقلی‌مون داره بیشتر میشه! 

اصلا دانش و وجود عقلی یه چیزی توی وجودمونه، واسه همینم اگه یه چیزی رو خوب فهمیده باشیم و یاد گرفته باشیم، می‌تونیم دوباره روی کاغذ بیاریمش، هر چند که همه کتاب‌ها و جزوه‌هامون رو توی خونه جا گذاشته باشیم! حالا تا اینجای کار و تفاوت این دو تا وجود رو میتونی توی کهکشان درون کامل یاد بگیری:

پس تا اینجا به جز وجود حسی و وجود خیالی با دوتا دیگه از انواع وجود آشنا شدیم و معنی وجود وهمی و وجود عقلی هم واسمون روشن شد.

قبول دارین با اینکه کلا امورات زندگی‌مون با انواع وجود گره خورده، تا حالا این‌جوری قضیه رو ندیده بودیم؟!  اگه دوست دارین بدونین بالاخره ماجرای وجود قراره به کجا برسه و چه‌جوری میخواد خدای واقعی رو بهمون بشناسونه، اول از همه چراغ رو با دقت گوش کنین که جایی از مساله نباشه که خوب بلد نباشین و بعدش مجله‌های بعدیمون رو دنبال کنین!

فایل PDF مقاله رو میتونید از لینک زیر دریافت کنید.

همین حالا نسخه دیجیتال مجله را دانلود کن و به روزترین مطالب را همیشه همراه داشته باش!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخریـن مجله ها مرتبط