اینکه بفهمم بینهایت طلبی یعنی چی، به چه دردم میخوره؟
-بزرگترین آرزوی تو چیه؟
-مهم ترین آرزوت کدومه؟
-چندبار تا حالا برات پیش اومده که توی لیست آرزوهات همه چی جا به جا بشه؛
یه چیزی اهمیتش رو از دست بده و یه چیز دیگه جاش رو بگیره؟
-تا حالا برات پیش اومده به اون چیزی که خیلی دلت میخواست، برسی؛ ولی یهو پاک دلت رو بزنه؟
اصلاً تا حالا به خودِ آرزو فکر کردی؟
آرزوها به چه درد ما میخورن؟
چرا ما اینقدر آرزوی جورواجور داریم؟
اصلاً ممکنه یه روزی بیاد که دیگه آرزویی نداشته باشیم؟
موتور محرک همۀ کارایی که ما میکنیم؛ همین ویژگی ماست که میتونیم آرزو کنیم؛
حالا چه جوری؟
تاحالا به این فکر کردین که بینهایت طلبی یعنی چی؟ اصلاً تا حالا چیزی راجع بهش به گوشتون خورده؟ اگه یه نگاهی به دوروبرمون بندازیم، آدمایی رو میبینیم که به هیچ چی راضی نیستن و هی بیشتر و بیشتر میخوان، اما این معنیش چیه؟ یعنی واقعاً هیچ حدو مرزی واسۀ آرزوهای ما نیست؟ بیاین چند لحظه دنیایی رو تصور کنیم که توش هیچ کی هیچ آرزویی نداره، اصلاً هیچ کس دنبال هیچ چی نیست! دنیاش خیلی کسلکننده و بیروح میشه، درسته؟ آخه آرزوها و هدفای ما مثل موتور زندگیاند! اگه هیچ کی هیچ چی نخواد، همه چی بیحال و بیهیجان میشه.
حالا یه دوربرگردون بزنیم، برگردیم تو دنیای خودمون. دنیای واقعیمون که پر از آرزو و هدفه. اینجا ما همهش دنبال چیزای جدیدیم، یعنی اصلاً یه دقیقه هم نمیتونیم آروم بشینیم. همینکه یه گوشی یا وسیلۀ جدید میخریم، بعد از یه مدت دلمونو میزنه و یهدونه جدیدتر و بهترشو میخوایم. انگار هیچ وقت راضی نمیشیم. نگران شدین، نه؟ اصلاً جای نگرانی نداره. آخه این یه بخشی از طبیعت ماست، واسۀ اینکه ما بینهایت طلبیم!

یکی از بزرگترین آرزوهای امید تازه برآورده شده بود.
همه چی داشت خوب پیش میرفت و داشت حسابی با این دوچرخۀ تازه عشق میکرد؛
تا اینکه…
هممون بینهایت طلبیم!
اگه بهمون بگن چقدر پول میخوای تا همۀ آرزوهات برآورده بشه، چی میگیم؟ یه میلیارد؟ ده میلیارد؟ صد میلیارد؟ احتمالاً یه لیست بلند بالا از آرزوها تو ذهنمون میاد و بعدشم یادمون میفته که چند تا چیز رو هم جا انداختیم! چند دقیقۀ دیگه صبر کنیم، احتمالاً لیستمون دو برابر میشه! انگار خواستههای ما هیچ تَهی ندارن و هیچچی نمیتونه ما رو کاملاً راضی کنه. یا تو این دنیا هیچوقت نمیتونیم به همۀ چیزایی که میخوایم برسیم و همیشه یه چیز بیشتر میخوایم و این یعنی همون بینهایت طلبی! اگه هرکدوممون به زندگی خودمون و آرزوهامون نگاه کنیم، حتماً این میل به بیشتر خواستنو یه جایی تو وجودمون پیدا میکنیم. واسۀ همینم بینهایت طلبی هیچ نیازی به ثابت کردن نداره! چون یه جایی تو خودمون پیداش میکنیم.
مثلاً اگه یه دوچرخۀ باحال کوهستان داشته باشیم، بعدش دلمون یه اسکوتر برقی میخواد، اگه اونم بگیریم، احتمالاً چند وقت بعدش عاشق یه موتور سوپربایک میشیم! یا اگه بریم توی یه رشتۀ ورزشی، تمام آرزومون این میشه که بتونیم طلای المپیک یا جهانی رو توش بگیریم و اگه بگیریمش، بازم راضی نمیشیم و به فکر رکورد زدنا و گرفتن مدالای بیشتریم، یعنی یهجورایی همیشه بین خواستههامون در حال چرخیدنیم و هیچوقت پایانی واسشون تصور نمیکنیم؛ فکر کنم یواش یواش داره واسمون جا میفته که بینهایت طلبی یعنی چی!
اصلاً میدونین این بینهایتطلبی از بچگی با ماهاست. یادتونه وقتی کوچیک بودیم، دوست داشتیم همۀ اسباببازیا و خوراکیای دنیا رو داشته باشیم؟ حالا هم که بزرگتر شدیم، آرزوهامون به همون نسبت بزرگتر شدن، یعنی همیشه یه چیزی هست که ازش بیشتر بخوایم؛ مثلاً امروز یه پلیاستیشن داریم، فردا دلمون یه ایکسباکس میخواد، بعدشم چشممون دنبال یه گیمینگ پیسی فول میگرده!
یا اگه نمرههامون تو مدرسه عالیه و شاگرد اولیم، دلمون میخواد تو مسابقات علمیام برنده بشیم، یا مثلاً اگه اهل بازیای کامپیوتری هستیم، وقتی یه بازی جدید میخریم و همۀ مرحلههاشو تموم میکنیم، بلافاصله دنبال بازی بعدی میگردیم. یهجورایی همیشه یه چیز جدیدی هست که بخوایم بهش برسیم. این میل به خواستن بیشتر و بهتر تو همۀ ما هست و هیچوقتم متوقف نمیشه.
یعنی چی؟ یعنی یه هارد یه ترابایتی رو نمیشه ریخت تو یه فلش شونزده گیگی؛ آقای زارع توضیح داده براتون:
چرا ما اینجوری هستیم؟
شاید از خودمون بپرسیم که اصلاً این بینهایت طلبی از کجا اومده؟ یا وقتی دنیا و عمر ما محدوده، چرا باید اینجوری باشیم؟ آخه این میلی که همیشه ما رو از یه خواسته دنبال یه خواستۀ دیگه میفرسته و یه وقتایی آرامشمونو ازمون میگیره، به چه دردی میخوره؟ اصلاً میشه یه جورایی این میلو تو خودمون از بین ببریم، تا از دستش راحت بشیم؟ آیا اگه جلوشو بگیریم، به آرامش میرسیم؟
میدونین، هیچ آرزویی بیدلیل و بیریشه تو وجود ما شکل نمیگیره. بذارین واضحتر بگم، ما چون یه وجود بینهایت داریم، تو خودمون میل به بینهایتو احساس میکنیم؛ یعنی خواستههامونم مثل خودمون بینهایتن، هم همه چیزو میخوایم، هم بهترینشو میخوایم، اما این وسط اگه خودمونو نشناسیم یا دقیقاً ندونیم چی میخوایم و میل بینهایت طلبی یعنی چی، ممکنه گیج و سرگردون بشیم، یعنی به جای خواستهها و آرزوهایی که تو قد و قوارۀ خودمون هستن، تو دام خواستههای کوچیکمون بیفتیم.
آخه میدونین وجود ما که فقط یه قسمت نیست! از قسمتای مختلفی درست شده، اما نکتهاش اینجاست که همۀ قسمتای وجود ما بینهایت نیستن! یعنی ما تو همۀ قسمتای وجودمون ظرفیت بینهایت نداریم. حتی اگه ظرفیتشم باشه، عمر کوتاه ما تو این دنیا انقدری نیست که به همۀ خواستههامون برسیم! ما اگه وجودمونو شبیه پنج تا پیمونه با اندازههای مشخصی بدونیم، فقط یکی از این پیمونهها اندازۀ بینهایت بزرگه. بقیهشون چون کوچیکن، اصلاً جایی واسۀ خواستههای بینهایت ما ندارن. همونجور که نمیشه بینهایت آب رو تو یه لیوان کوچیک جا داد، ما هم نمیتونیم بینهایت کمال و خواسته رو توی جسم کوچیک و عمر کوتاه خودمون جا بدیم. بعدشم چون بلد نیستیم بینهایت طلبی خودمونو مدیریت کنیم، استرس و اضطراب میگیریم. چون نمیتونیم همۀ چیزایی که میخوایم رو داشته باشیم و این باعث ناراحتیمون میشه؛ اگه هنوز این مساله براتون کامل جا نیفتاده توی این پادکست دورهاش کنین:
حالا اگه دوست دارین بدونین چاره چیه و ما چهجوری میتونیم این میل دوستداشتنی اما ناآروممون رو مهار کنیم، با ما همراه بشین!
4 پاسخ
اخ اخ دقیقا من این شکلیییم همه چیز و میخوام و به بهترین شکل ممکنم می خوااااام 😁خوب من یه انسانم مگه نگفتن این دنیا کلا برای ما ساخته شده پس همه چیز مال منه 😅البته مال ماست
بعضی موقع هام از بدست نیاوردن حالمون بد میشه درسته این بده اما دوستش دارم بعضی اوقات باعث افتخار شده … خب چجوری مهارش کنم؟
سلام mahi
سؤال خیلی خوبی بود
محتوای هفتۀ 16 برنا رودیدی؟
جواب سؤالت اونجاست
بی نهایت طلبی خوبه ها ولی یه جاهایی بده
جاهایی که باعث پیشرفت میشه عالیه و جاهایی که باعث پسرفت میشه خیلی خیلی بد هست
مثلا یه دوستی داشتم تو زمینهی پرخوری به بی نهایت رسیده بود😒 یکی نبود بگه کاه از خودت نیس….
خلاصه که هر چیز مثبت جنبهی منفی هم ممکنه داشته باشه
سلام صحرای عزیز
ممنونم که دیدگات رو با ما به اشتراک گذاشتی
بله درسته، بینهایتطلبی توی 4 بخش پایینی نتیجهای جز خسارت برای ما نداره