استعدادهای پنهان چه جوری شکوفا میشن؛ چرا باید قدر زندگی خودم تو دنیا رو بدونم؟

8

شماره مجله

استعدادهای پنهان من چیه؛ قراره تو این دنیا چه قابلیت هایی رو شکوفا کنم؟

استعدادهای پنهان من چیه؛ قراره تو این دنیا چه قابلیت هایی رو شکوفا کنم؟

تو چه استعدادهایی داری؟

تا حالا به این فکر کردی
که ممکنه توی وجودت توانایی‌های مختلفی داشته باشی
که اصلا ازشون خبردار نشده باشی؟

توی وجود همه ما استعدادهای خیلی زیادی هست
که یه جورایی
هم مال ما هستن
و
هم مال ما نیستن!

مثلا؛
یه چراغ قوهٔ خاموش
استعداد اینکه اطراف خودش رو روشن کنه داره

ولی تا وقتی خاموشه
‌(یعنی قوه‌اش به فعل نرسیده)
یه نقطه رو هم نمی‌تونه روشن کنه

قوه یعنی چی؟
قوه به باتری توی چراغ میگن
همون انرژی ذخیره شده که منتظر استفاده است

وجود ما هم پر از این انرژی‌هاست که هنوز مال ما نشدن
یعنی هنوز فقط استعداد خالی خالی هستن و به مهارت تبدیل‌ نشدن
چه جوری باید این توانایی‌ها و استعدادها رو تبدیل به مهارت کنیم؟!

توی مجله بیست و چهارم برنا می‌خوایم‌ با هم در موردش حرف بزنیم

و البته مهم‌ترین استعدادی
که باید حتما به فعل برسه و اگه دیر بجنبیم از دست رفته
رو هم می‌خوایم با هم پیداش کنیم.

همه ما بی برو برگرد یه مدتی رو داخل رحم مادرمون گذروندیم تا تونستیم به این دنیا بیایم؛ اما اصلا تاحالا به این فکر کرده بودین که رحم مادر چه فرقی با اطراف خودش یعنی این دنیا داره؟ مگه اونجا چی داره که باعث میشه کلی از استعدادهای پنهان من شکوفا بشه؟ خب هر چی نباشه ما توی اون نُه ماه داریم از یه سلول به یه موجود کامل که تازه آدم هم هست، تبدیل میشیم. یعنی هرچی که ابزار واسه زندگی تو این دنیا لازم داریم، داره اونجا ساخته میشه، تازه اونم از اول! درسته که رحم مادرمون هم یه بخشی از همین دنیاست؛ اما یه بخشیه که یه خاصیت متفاوت داره! خاصیتش اینه که قوه و قدرتی داره که میتونه خیلی از استعدادهای پنهان ما رو شکوفا کنه. مثل قابلیت دست و پا داشتن یا مغز و معده داشتن، یا کلا قابلیت آدم شدن! درست مثل کوره ای که میتونه یه خمیر رو به یه نون برشته تبدیل کنه، یا پیله ای که یه کرم رو به یه پروانه تبدیل میکنه.

اما داستان خیلی از ماها مثل داستان آرزو میمونه

خودمون حواسمون نیستا،

ولی کسی که از بیرون نگاهمون میکنه با خودش میگه؛

این همه استعداد توی وجود خودش رو قد یه نخود نتونسته استفاده کنه؛
فکر چه چیزاییه!!

از استعدادهام کجا استفاده کنم؟

حالا شاید واسمون سوال بشه که اگه محیط رحم انقدر قوه و قدرت داره؛ پس چرا کلا اونجا نمی مونیم و ازش در میایم؟ خب آخه رحم و فضای رحمی خوبه اما واسه یه مدت معین، نه همیشه! چون رحم به همون نسبت که قوه اش بالاست، فعلیتش پایینه! یعنی درسته که توش میتونیم کلی ابزار بسازیم، اما خب اونجا امکان استفاده کردن از این ابزارها رو نداریم؛ یعنی اصلا شرایطش به ما همچین اجازه ای رو نمیده؛ مثلا چند بار شنیدیم که یه جنین بتونه تو شکم مادرش فوتبال بازی کنه، با دستاش نقاشی بکشه یا بشینه یه رمان علمی تخیلی بنویسه؟ یا مثلا یه پروانه بتونه تو پیله اش پرواز کنه؟ نهایت کاری که یه جنین میتونه تو رحم انجام بده اینه که دست و پاش رو تکون بده یا مثلا بچرخه و برعکس بشه.

درست برعکس دنیا که توش امکان استفاده از همه این ابزارها هست؛ ولی دیگه امکان ساختشون وجود نداره؛ چون دنیا نسبت به رحم مادر فعلیتش زیاده ولی در عوض قوه و قدرتش خیلی کمه، یعنی در این حد هست که زخم انگشتمون رو خوب کنه، ولی اینکه انتظار داشته باشیم پایی که تو تصادف از دست دادیم دوباره در بیاد و مثل روز اولش بشه، با عرض شرمندگی کلا غیرممکنه! درسته که تو این دنیا ابزارهامون دارن رشد طولی یا عرضی میکنن، اما از این خبرها نیست که شروع به درآوردن انگشت های اضافه یا چشم یدکی یا قلب دوم بکنیم. ما هر گلی قرار بود به سرمون بزنیم، تو رحم مادر به سرمون زدیم! چون اصلا دنیا جای درست کردن این جور ابزارها نیست، جای استفاده کردن از اوناست!

به قول آقای زارع حالا میخوای بشینی روزی ده ساعت بازی کنی؟!
بسم الله!

توی همین ویدئوی کهکشان درون اینو توضیح دادن:

دنیا و استعدادهای پنهان من!

البته یه وقت سوء تفاهم نشه، چون این دنیایی هم که الان توشیم و داریم ازش حرف میزنیم، جلوی آخرت همین نقش رحمی رو داره. درست مثل مادرمون که واسه ما نقش مادر رو داره، اما در مقابل مادربزرگمون فرزنده. پس طبق قانون نسبت، دنیا خودش یه رحمه واسه آخرت! یعنی قوه و قدرتش رو داره که استعدادهای پنهان ما رو که باید تو آخرت ازشون استفاده کنم، شکوفا کنه؛ البته این استعدادهای پنهان که قراره تو دنیا واسشون زحمت بکشیم، همون اسم و صفت های خدا هستن که هر چی بیشتر شکوفا بشن، بیشتر شبیه خدا میشم.

پس اگه میخوام مثل خدا غفور بشم یا رحمان و رفیق باشم، جاش اینجا تو همین دنیاست. یا اگه میخوام مثل خدا بخشنده و روزی رسون باشم باید همینجا واسه این استعدادهای بالقوه خودمون یه فکری کنیم. آخه تا از این دنیا بریم، دیگه فرصتمون تمومه؛ مثل جنینی که به محض به دنیا اومدن، دیگه نمیتونه برگرده تو شکم مادرش! چون آخرت جاییه که باید از این ابزارها استفاده کنیم، نه اینکه تازه به فکر ساختنشون باشیم؛ یعنی اونجا هم فعلیتش زیاده و قوه اش کمه.

پس اگه آدم عاقلی باشیم، تا وقت از دست نرفته میریم سراغ ساختن ابزارهایی که تو آخرت لازم داریم. چون چیزی که از حالت قوه بیرون رفت و به فعلیت رسید، دیگه نمیتونه برگرده و بالقوه بشه؛ مثل هسته ای که حالا شده یه درخت گلابی؛ یا کرمی که حالا پروانه شده.

از وقتش که بگذره؛
دیگه هر چی تلاش کنی نتیجه نداره!

باور نداری از امید بپرس!

اصلا مگه میشه یه جوجه ای که تخمش رو شکسته و از توش در اومده دوباره برگرده توی تخمش که ما توقع داشته باشیم بعد از مردن دوباره برگردیم تو رحم دنیا و بقیه ابزارسازیمون رو کامل کنیم؟ خوبه بدونین که برعکس دنیا که کلی کار ازش برمیاد و حتی در عرض یه ساعت میتونه تموم اشتباه های عمرمون رو جبران کنه، آخرت قوه و قابلیتش خیلی پایینه. به خاطر همینم واسه جبران یه ابزار اشتباه تو آخرت، باید هزاران سال تو رنج و سختی باشیم، تازه هنوزم معلوم نیست که کلا اشتباهمون درست بشه یا نه! بیخودی نیست که این همه میگن باید تو دنیا به فکر آخرتمون باشیم و مریضی های قلبمون رو برطرف کنیم؛ چون به محض وفات و ورود به آخرت، دیگه از قوه و قدرت رحمی دنیا خبری نیست؛ درست مثل جنینی که به دنیا اومده و دیگه باید با شرایط اینجا بسازه. حالا این قابلیت و استعداد تا وقتی شکوفا نشده و بروز نکرده، میشه قوه، اما به محض اینکه بروز کرد و شکوفا شد، دیگه به فعل رسیده و نکته اینجاست که دوباره نمیتونه به حالت قبلیش برگرده.

قوه و فعل یعنی چی؟

دنیای ما پر از تغییر و تحوله. اون اتفاقی که تو رحم میفته هم همین تبدیل شدنه که البته اصلا بی حساب و کتاب نیست! یعنی ما نمیتونیم هرچیزی رو به یه چیز دیگه تبدیل کنیم؛ مثلا هرچقدر هم تلاش کنیم، از یه هسته سیب یه درخت نارگیل درنمیاد. یا نمی تونیم توقع داشته باشیم که از شکم یه گوسفند، یه پرنده دربیاد. یا هرچقدر هم بخوایم که از سی سانتی متر چوب برای آشپزخونه مون میز و صندلی درست کنیم، بی فایده است؛ چون تبدیل شدن احتیاج به یه قابلیت و استعداد درونی داره! یعنی از هسته سیب فقط درخت سیب درمیاد، یا سی سانتیمتر چوب نهایتا میتونه به یه بشقاب تبدیل بشه، نه میز و صندلی! اما مهم اینجاست که چون ما آدمیم، خدا قابلیت به دست آوردن همه اسما و صفت های خودش رو تو ما گذاشته؛ حالا این مائیم که انتخاب میکنیم که از قوه و قدرت رحمی دنیا چه جوری استفاده کنیم؟ مثل یه جنینی که به فکر تولد سالمشه، تو دنیا دنبال قلب سلیم باشیم، واسه خودمون اسم و صفت کسب ‌کنیم و به خدا شبیه تر بشیم، یا کلا همه چی رو فراموش کنیم و آخرش هم کج و کوله از این دنیا بریم؟!

قبل از اینکه به این سوال جواب بدی، این شمارۀ چراغ رو یه بار با دقت گوش کن:

حالا دیگه تقریبا میدونیم که واسه آخرت یه قلب سالم لازم داریم و اگه دنبال همچین قلبی هستیم، باید تو دنیا واسه به دست آوردنش تلاش کنیم؛ اما اینکه دقیقا باید تو این قلب رو از چی پر کنیم که بشه قلب سلیم، بمونه واسه دفعه بعد!

12 پاسخ

  1. بسم الله الرحمن الرحیم کامل درقلب یعنی ظهور همه ی اسماء
    الهی که میشوند زیر مجموعه الله رحمان رحیم
    کاملیت همین اسماء میشود قلبی سالم

    1. سلام خانم شاه‌محمدی عزیز
      بله درست فرمودین
      تمام اسماء الهی از الله منشعب میشن و درواقع همگی بواسطۀ رحمانیت قابلیت کسب دارن

  2. سلام وقت شما بخیر همه موارید ها عالی و سازنده بود برام نمی‌فهمم چرا این صوت آخری صدا نداشت

    1. سلام دوست عزیز
      حتما پیگیری می‌کنیم و مشکل رو برطرف می‌کنیم.

  3. مطالب خوبی بود.هر قدر با استاد بیشتر پیش میرم بیشتر خدا رو پیدا می کنم

    1. سلام فاطمه عزیز
      خدارو شکر که به این حال خوب رسیدی

  4. سلام خیلی عالی من چند سال پیش دختر خاله ام سرطان گرفت و ۸ ماه بعد فوت کرد به این نتیجه رسیده بودم اما به مرور گم کردم الان دو سال خودم در گیر سرطان شدم و شروع کردم به خود شناسی و همون فکر ها رو دارم اینجا می بینم

    1. سلام فرشته عزیزم
      از خدا برای شما سلامتی و طول عمر رو می‌خوام
      اینکه بتونیم پشت هر مصیبت و دردی، خدا رو ببینیم، مرحله مهمی از رشد کردن و خودشناسیه. بهت تبریک می‌گم که ازش عبور کردی.

  5. سلام و خداقوت مطالب بسیار عالی و قابل فهم برای نوجوانان هست
    قرار بود دانلود پی دی اف رو دوباره درست کنید و اصلاح بشه اما خبری نیست متاسفانه

    1. سلام
      روزتون بخیر
      عذرخواهی میکنم بابت شکل پیش اومده
      امروز مجددا با بخش مربوطه بررسیش می‌کنیم.

  6. سلام و عرض ادب
    حضور استاد عزیز و همه عزیزانی که زحمت می‌کشند
    اجرتون با خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
    خیییلی عالی بود
    لذت بردم

    1. سلام مرضیه عزیز
      ممنونم بابت دعای قشنگتون
      ان شاالله که بتونیم به لبخند رضایت حضرت زهرا برسیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

داستان های کوتاه

زنگ تفریح

عنوان یک مجله

فایل PDF مقاله رو میتونید از لینک زیر دریافت کنید.
همین حالا نسخه دیجیتال مجله را دانلود کن و به روزترین مطالب را همیشه همراه داشته باش!

آخریــن مجله ها مــرتبط