بخش های مختلف وجود ما چه جوری زوج مناسب خودشون رو پیدا میکنن؟
وجود ما بخشهای مختلفی داره
و از قوای مختلفی تشکیل شده
✅اینکه این بخشها چی هستن و اون قوا کدومن رو قبلاً گفتیم
پس اگه یادتون نیست
تنبل بازی رو بذارین کنار و برین دوره کنین❗️
چیزی که توی مجلۀ 15 برنا میخوایم بگیم اینه که
🔻هر چیزی تو این دنیا جفت، زوج یا غذای مخصوص به خودش رو داره🔺
مثلاً
جفت شب روزه
و جفت نور ساختار چشم ماست
اما
این جفت بودن دقیقاً یعنی چی؟
و این ساختاری که خدا چیده توی وجود ما چه جوری عمل میکنه؟
شما وقتی راجع به زوجیت می شنوین، یاد چی می افتین؟ آخرین عروسی ای که رفته بودین یا زوج های جوونی که توی فامیل و دوست و آشناتون دارین؟ اصلاً تا حالا چیزی راجع به زوج مناسب بخش های مختلف وجودمون شنیدین؟ می دونستین که زوجیت یکی از قانون های کلی دنیاست که ازدواج و همسر پیدا کردن فقط یکی از نمونه هاشه! یعنی خدا خودش توی قرآن گفته که همه چیز رو زوج آفریده؛ یه زوج هایی از جنس همدیگه که بتونن کنار هم به آرامش برسن! شاید باورتون نشه ولی از کوچکترین ذره های توی یه اتم گرفته تا شب و روز و بارهای مثبت و منفی، یا چیزهایی که روی زمین درمیان و حتی چیزایی که خودمون هم هنوز راجع بهشون نمی دونیم، زوج آفریده شدن. حالا این چه فرقی به حال ما میکنه؟ یا اینکه اصلاً داشتن و نداشتن زوج مناسب باعث چی میشه، همون چیزیه که اینجا می خوایم راجع بهش صحبت کنیم.
حتماً آدم هایی رو دیدین که بعد از کلی مدرک و تخصص و فوق تخصص نشستن زانوی غم بغل گرفتن که چرا واسه خودشون یه خانواده ندارن و چندتا بچۀ قد و نیم قد دوروبرشون نمی چرخن؟ یا کسیکه رفته کلی زحمت کشیده و طلای المپیک گرفته یا واسۀ خودش شده یه سلبریتی، بعدش هم با کلی حسرت میگه ای کاش به درس و تحصیلم هم یه ذره اهمیت می دادم! یا یکی که با اینکه خیلی پولداره و غم و غصه ای نداره میره واسه خودش یه مدرک می خره تا صداش کنن آقای دکتر یا خانم مهندس! باور کردنش سخته، ولی همۀ این مشکل ها و کمبودها که گفتیم یه جوری به همین قانون زوجیت ربط داره و قراره که ربطش رو تو همین مقاله مشخص کنیم.
من و این همه زوج!
یادتونه که تو مقاله های قبلی گفتیم که هرکدوم از ما از بخش های مختلفی درست شدیم؟ خب همۀ این بخش ها اگه می خوان به آرامش برسن، باید زوج مناسب خودشون رو پیدا کنن. چه تو بخش های مختلف وجودمون که بهشون می گیم، بخش جمادی و گیاهی و حیوانی و عقلی و فوق عقلی که اسم دیگه اش قلب و فطرته و چه قوه های مختلفی که تو وجودمون داریم و باهاشون غذای این بخش های مختلف رو فراهم می کنیم؛ یعنی قوۀ حس و خیال و وهم و عقل و فوق عقلمون.
نکتۀ جالبش هم اینجاست که هرکدوم از این قسمت ها فقط و فقط زوج خودشون رو می خوان!
■یعنی بالا بریم، پایین بیایم، حس ما فقط با چیزای حسی ارتباط برقرار می کنه!
■گوشمون می خواد چیزایی رو بشنوه که شنیدنی هستن؛ یعنی هر چقدر هم که یه غذا خوشمزه باشه، به درد گوش ما نمی خوره!
■یا چشممون با چیزایی ارتباط می گیره که دیدنی هستن؛ شنیدن یه موزیک قشنگ یا صدای پرنده ها، هیچ فرقی واسه چشم های ما ایجاد نمی کنه!
■یا پوست و حس لامسه مون می خواد لمس کنه و این شکلی آروم می گیره! بچه ای که دلش بغل مامانش رو می خواد، هر چقدر هم که بهش عکس مامانش رو نشون بدیم، آروم نمیشه!
حالا قضیۀ بقیۀ قوه های وجودمون هم همین جوریه، یعنی مثلاً خیالمون فقط با چیزهای خیالی که بهشون می گیم مخیلات ارتباط برقرار می کنه. ما نمی تونیم ازش انتظار داشته باشیم که یه مسئلۀ فیثاغورث رو واسمون حل کنه! یا باهاش بتونیم مزۀ یه ساندویچ خوشمزه رو حس کنیم. چون فقط چیزهایی که خیالی اند زوج مناسبش هستن، می تونه باهاشون ارتباط بگیره و توی مرحلۀ بعدی از این ارتباط آروم بشه! خیال ما نمی تونه مسائل هندسی رو حل کنه، ولی خیلی راحت می تونه ما رو تا سیارۀ X توی آسمون پنجم بالا ببره و اونجا بهمون میوه هایی بده که یه چیزی بین انگور و گلابی و پرتقالند! یا ما رو سوار خفن ترین ماشینی بکنه که می تونه با سرعت 700 کیلومتر تو ساعت پرواز کنه و لابه لای ساختمون ها ویراژ بده! آخه همۀ اینا خیالی اند!
وهممون هم فقط دنبال چیزهای وهمی می گرده! مثلاً عاشق پست و مقام و پرستیژ و کلاس و این حرفاست! واسه خودش عاشق میشه، متنفر میشه، می ترسه، عصبانی میشه، لذت می بره! یعنی کلاً تو فاز این جور چیزاست. برعکس عقلمون که هی دلش می خواد کشف کنه و مسئله حل کنه و دنبال چیزای علمی بره که زوج مناسب خودش هستن.
حالا این وسط قوۀ فوق عقلمون هم دنبال زوج مناسب خودش می گرده، اما ما معمولاً انقدر حواسمون به بخش های دیگه مون هست که اصلاً به فوق عقل خودمون مجال نفس کشیدن هم نمی دیم! در صورتی که تمام مشکلاتمون درست از وقتی شروع میشه که فوق عقل ما به زوج مناسب خودش که خدا و بی نهایت و هرچی که مربوط به خداست، نمی رسه! نه حرم می بریمش؛ نه دور و بر آدم های خوب می ریم که یه ذره ما رو یاد خدا بندازن؛ نه می ذاریم با خدا حرف بزنه؛ نه می ذاریم یکم قرآن بخونه که حداقل خدا باهاش حرف بزنه؛ هیچی! بعدش هم انتظار داریم که همه چی سر جای خودش باشه!
شما هم شنیدین که بعضیا میگن خارجیها خوشبختن و ما بدبخت؟! اگه هنوز نمیتونی جواب این سوال رو بدی، اینجا آقای زارع کامل توضیحش دادن:
زوج هرکدوم از بخش های وجود من!
گفته بودیم که ما مثل اشیاء و چیزای جامد جسم داریم، مثل گیاهان بزرگ می شیم و تولید مثل می کنیم؛ مثل حیوانات شغل و خانواده و… داریم؛ مثل فرشته ها هم عقل داریم اما مهم تر از همۀ اینا اینه که انسانیم و یه قلب و فطرتی داریم که باعث فرقمون با همۀ موجودات دیگه میشه، درسته؟
حالا در مورد بخش های مختلف وجودمون هم همین داستان برقراره و هر کدومشون فقط دنبال زوج مناسب خودشون می گردن! یعنی چی؟ یعنی اون قسمت از وجودمون که میشه جسممون و منِ جمادی ماست، عاشق جماداته! وقتی پول و طلا و سنگ های خوشگل می بینه چشماش برق می زنه! یا اگه یه خونۀ باحال ببینه یا یه ماشین فِراری از بغلش رد بشه، کلی ذوق می کنه؛ یعنی همه اش دنبال این جور چیزاست و فقط هم با اینا آروم می گیره! چیزهای از جنس خودش، یعنی جنس جمادات!
یا اون قسمت از ما که داره مثل یه گیاه رفتار می کنه و ویژگی های اونا رو داره، کلاً دنبال کمالات گیاهی می گرده چون فقط با اونا آروم می گیره؛ ولش کنی یا مدام داره وزنه می زنه که خودشو قوی کنه و هیکلش رو درست کنه؛ یا از این رستوران به اون رستوران داره دنبال مزه ها و غذاهای جورواجور می گرده؛ یا می خواد دماغش رو عمل کنه که قشنگ تر به نظر بیاد، یا داره راجع به توانایی های اجدادش توی زاد و ولد پُز میده؛ یعنی اگه به یه آدم که من گیاهی اش از بقیۀ بخش هاش فعال تره بگیم، عقل هم چیز خوبیه، اصلاً زیر بار نمیره! چون از بس من گیاهی اش رو گُنده کرده، دیگه جایی واسۀ زوج های بخش های دیگه اش باقی نذاشته!
منِ حیوانی مونم همین جوری که از اسمش پیداست، دنبال کمالات حیوانی می گرده! یعنی هرچی پست و مقامش بالاتر باشه، مدرکش خفن تر باشه، یا لذتش بیشتر باشه، بیشتر کیف می کنه! چون آرامش رو فقط تو رسیدن به این چیزها که میشن کمال های حیوانی و زوج مناسب بخش حیوانی وجودمون هستن، می بینه.
اگر هم کلی پیشرفت کرده باشیم و منِ عقلی مون رو فعال کرده باشیم که همه اش دنبال درس و کتاب و علم و این چیزها هستیم؛ یعنی کلاً دور و بر اختراع و اکتشاف و علم و تخصص و این جور چیزها می گردیم، آخه من عقلی مون فقط با کمالات مناسب خودش که تو حیطۀ علم و دانشند آروم می گیره.
ما انقدر ظرف وجودمون رو از چیزهای دیگه پر می کنیم که اصلاً نوبت به فوق عقلمون که مهم ترین بخش وجودمونه، نمی رسه! یادتونه که ما کلاً به خاطر بخش فوق عقل یا انسانی مون با بقیه موجودات فرق داشتیم و آدم بودیم؟! حالا اگه فوق عقل ما نتونه به زوج خودش برسه و آروم بشه، یه معنی بیشتر نداره! اون هم اینکه ما آدم نشدیم و خودمون رو تو حد موجودات دیگه نگه داشتیم!
دیدین وقتی گرسنه مون هست چه جوری دنبال غذا می گردیم؟ فوق عقلمون هم اگه باهاش درست رفتار کرده باشیم، همین جوری دنبال زوج خودش یعنی خدا و بی نهایت می گرده! اما چون ما بی نهایت رو واسش درست تعریف نکردیم، فکر می کنه باید یه جای دیگه یعنی توی کمالات جمادی و گیاهی و حیوانی و عقلیش بی نهایت رو پیدا کنه؛ مثلاً می خواد کلی مال و ثروت داشته باشه، یا هی می ره از این ور به اون ور که قشنگ ترین آدم فامیل بشه؛ یا مثلاً می ره تو یه رشته ای درس می خونه و کلی هم مدرک می گیره اما آخرش هم میگه این اون چیزی نبود که می خواستم! چون از اول آدرس رو اشتباه اومده! یعنی تو چیزهایی دنبال بی نهایت می گرده که همشون محدودن و نهایت دارن! در صورتی که اگه از اول واسۀ بخش فوق عقلی و انسانی وجودش می رفت سراغ بی نهایت مطلق یعنی خدا، دیگه بخش انسانیش به زوج مناسبش رسیده بود و آروم آروم می شد!
«بین این همه دوست داشتنیِ مختلف،
عشق واقعیِ من کدومه؟!»
چراغ رو ببین و بعد جواب این سوال رو برامون بنویس:
دلتون می خواد بدونین اگه فوق عقل ما به زوج خودش نرسه، چه غوغایی به پا می کنه و اصلاً ما چه جوری میشیم یه آدم نرمال و متعادل؟ اگه دوست دارین بدونین، حتماً مقالۀ هفتۀ بعدمون رو بخونین!
8 پاسخ
سلام.ممنونم. متن روان و قابل فهم داشت . اما کاش آخرش همینجا می گفتید . حالا کو تا هفته بعد . آیا پیامشو پیدا کنم یانه ؟…
قبلا بارها این مدل سخنرانی و متن شنیدم و خوندم . اما هیچ وقت نفهمیدم آخرش چی میشه و باید چکار کنم . از بس کشش میدن و یا تو لفافه می پیچند . بازم ممنونم ازتون
سلام دوست خوبم
مقالهای که مطالعه کردین، مربوط به هفتۀ پونزدهم برناست
میتونید مقالات هفتۀ بعد رو در وبسایت و کانال برنا، مشاهده و مطالعه کنین
واای که چه متن روون و جذابی! 😍
سلام دوست خوبم
خیلی ممنوووون
خیلی واسم جالب بود تا حالا به زوجیت اینجوری نیگا نکرده بودم و کسی چیزی بهم نگفته بود👍
سلام دوست خوبم
بله «زوجیت»از اون قانونای خاصه
یه راز جذاب که الان برای تو کشف شده
اولش فک کردم برای اهمیت ازدواجه 😁 خوشمزه بود. یاد خدا غذای روح منه😍
سلام
قانون جذابی بود، درسته؟
ممنون که بهمون سر زدی