فرق من با بقیه از کجا میاد؛ چه جوری میشه که هرکی یه جور میشه؟
مگه نگفته بودیم که همۀ آدم از یه روح واحد و مشترک به وجود اومدن؛
پس این همه تفاوت برای چیه؟
⏪ یکی مهربونه، یکی نیست
⏩ یکی دست و دلبازه، یکی نیست
⏪ یکی آرومه، یکی نیست
⏩ یکی صبوره، یکی نیست
⏪ یکی خوش اخلاقه، یکی نیست
اوووووه هزارتا اسم دیگه رو میشه همین جوری ردیف کرد
و تازه فقط همینم نیست، همین اسمهایی که گفتیم هم همه شون علاوه بر اینکه درجه بندی منفی دارن
که روی اونا هم اسم جداگونه میذاریم (مثل نامهربونی، خسیسی، مضطرب بودن، بداخلاقی و…) درجه بندی مثبت هم دارن
خب حالا علت این تفاوتهای ما با همدیگه چیه؟
تا حالا فکر کردین که اگه همه ما مثل هم بودیم، دنیا چه شکلی بود؟ قبول دارین نه تنها خستهکننده میشد که کلی هم ما رو توی اشتباه میانداخت؟ حالا سوال اینجاست که اگه هممون از یه جا میایم و خود واقعیمون هم با هم یکیه، پس چرا تموم ما با هم فرق داریم؟ اصلا فرق من با بقیه از کجا میاد؟ چهجوری میشه یکی فوتبالش خوبه و اون یکی اصلا ورزش رو دوست نداره؟ یکی حوصله دار و درخت رو نداره و اون یکی سر و تهش رو بزنیم، توی باغچهست و با گل و گیاه زندگی میکنه! یکی اهل نقاشی و عکاسیه و اون یکی عاشق ماشین و دستگاههای سنگینه؟ خب الکی که نمیشه این همه فرق بین آدما باشه! بالاخره فرق من با بقیه از یه جایی داره آب میخوره؛ اگه شما هم کنجکاو شدین که بدونین علت این همه فرق و تفاوت چیه، تا آخر این مجله با ما بیاین!

یادتونه امید و دوستاش سرکلاس فرمهای خودشناسی پر کرده بودن؟
سرنوشت اون فرمها چی شد؟
علت فرق من با بقیه
یادتونه میگفتیم که هیچ چیز توی این دنیا بیاثر نیست و هر کاری که میکنیم داره ما رو به یه سمتی میبره؟ یعنی اصلا نمیشه که ما هر کاری دوست داشتیم انجام بدیم و توقع داشته باشیم، هیچ اثری رومون نذاره.
البته لابد ما یه اعتقادی به اثر چیزهای مختلف داریم که زیر بار انجام دادنشون میریم؛ که اگه غیر از این بود که نه موقع مریض شدن دارو میخوردیم و نه واسه بالا رفتن سرعتمون پدال گاز رو فشار میدادیم!
اما مسئله اینجاست که خیلی وقتا یادمون میره که فقط دارو و آب و غذا نیست که رومون تاثیر میذاره؛ هر کاری که داریم انجام میدیم یا یه جورایی خودمون رو توی معرضش قرار میدیم، بالاخره اثرش رو روی ما میذاره؛ از مدل و کیفیت خورد و خوراکمون گرفته تا لباسهایی که میپوشیم، موزیکهایی که میشنویم و آدمهایی که باهاشون برخورد داریم؛ شاید باورتون نشه اما حتی کلمههایی که استفاده میکنیم، صحنههایی که باهاشون روبهرو میشیم یا احساسهایی که تجربه میکنیم هم اثرشون رو روی ما و شخصیتمون دارن؛ حالا یا مثبت یا منفی!
آفرین، همون قضیه نار و نوری که قبلا ازش حرف زده بودیم! پس این کارها نه فقط یهجورایی دارن شخصیت ما رو شکل میدن و باعث تفاوت ما با بقیه میشن، که دارن هسته بعضی چیزها که وجدانا خودمون هم خبر نداریم و حواسمون بهشون نیست رو توی ما میکارن. کنجکاو شدی بدونی چه جوری؟ پس کهکشان درون رو با دقت ببین:
من اسیر کارهای خودمم!
اگه اهل فیلمهای اکشن و هیجانی باشین، حتما دیدین که گروگانها چهجوری دستشون بسته است و مجبورن هرچی گروگانگیرها میگن گوش کنن؛ حالا وضعیت ما و چیزهایی که کسب کردیم هم خیلی با گروگانها فرقی نداره؛ تنها فرقش اینه که ما اسیر چیزهایی هستیم که خودمون کسبشون کردیم و البته به این راحتیها هم نمیتونیم از دستشون فرار کنیم. میدونین چیه، اینکه انتظار داشته باشیم هر کاری دوست داشتیم بکنیم و آخرشم هیچ فرقی به حالمون نکنه، درست مثل اینه که یه آدم چاق و چله که واسه ناهار دو پرس غذا خورده، یه پرس غذای درست و حسابی دیگه هم شروع کنه و توقع داشته باشه که هیچ تغییری توی سایز کمرش اتفاق نیفته! یا مادربزرگمون که همه مدل قند و چربی و فشارخون بالا داره، یه غذای چرب و چیلی با نمک و فلفل اضافه نوش جان کنه و وقتی کارش به دکتر و درمانگاه کشید، با تعجب بگه “اصلا نفهمیدم چرا همچین شد؟”
خب اگه این بزرگواران تونستن از دست اون همه کالری و چربی و نمک که وارد بدنشون کردن، یواشکی و بی سروصدا خلاص بشن، ما هم میتونیم ادعا کنیم که ناراحتی، تنبلی و بیحوصلگی یا عصبانیت و لجبازیمون به هیچ چیز و هیچ کس ربطی نداره و طی یه فرایند خود به خودی تو وجودمون شکل گرفته! اصلا میدونین چیه یا باید اثر چیزهای مختلف رو باور کنیم، یا کلا بیخیال اثر همه چیز بشیم که اصلا امکان نداره! بابا حتی نیوتن هم اومده اثری که چیزهای مختلف رو هم میذارن رو توی قانون عمل و عکسالعملش گفته؛ حالا اینکه چه جوری بعضیا همزمان که دارن واسه سرحال شدنشون شیرقهوه میخورن، اثر چند ساعت سرگرم گوشی بودن رو توی حال و حوصلهشون انکار میکنن، چیزیه که هنوز هم دانشمندها نتونستن کشفش کنن!

چی میشه که بعضیا هیچ جوره با هم جور در نمیان،
ولی بعضیا از کوچیکترین تا بزرگترین تصمیمات هم خوششون میاد؟
تا حالا بهش فکر کردی؟!
بالاخره این همه فرق از کجا میاد؟
پس تا اینجا فهمیدیم که توی این دنیا هیچ چی بیاثر نیست؛ حالا این به چه دردمون میخوره؟ خب اینجوری راحت میتونیم خیلی از چیزایی که باب میلمون نیست رو عوض کنیم؛ البته یه معنی دیگه هم داره، اونم اینکه علت خیلی از گرفتاریهامون اول و آخرش به خودمون برمیگرده!
ببینین درسته که ما وقتی به دنیا میایم، یه سری چیزها رو نمیتونیم عوض کنیم؛ مثلا هیچ کی ازمون نمیپرسه که دلت میخواد این آدم داداشت باشه یا اون یکی؟ یا دوست داری خونهتون چقدری باشه و توی کدوم محله باشی؟ یا مثلا میخوای چند تا خاله و عمو داشته باشی! ولی خب خیلی از چیزها هم دست خودمونه؛ پس اگه دیدیم همکلاسیمون درسها رو با دو بار خوندن میفهمه و ما باید پنج دفعه بخونیم تا تازه دوزاریمون بیفته که قضیه از چه قراره، یا اگه دیدیم همسایهمون قشنگ قد و وزنش به هم میخوره و ما باید از صبح تا شب بدوییم تا یه ذره هیکلمون نرمالتر بشه، ریشهاش از جای دیگهست؛ یعنی میدونین چیه باید ببینیم کِی، چیکار باید میکردیم و نکردیم؟ یا اون وقتیکه باید حواسمون بود، تو کدوم وادی داشتیم سیر میکردیم که حالا این مدلی گرفتار شدیم!

فقط کارهای منه که اثر داره؟
البته اینم بگم ها که روند کسب و اکتسابهای ما همچین منتظر نمونده که عقل و شعورمون برسه و بعد فعال بشه؛ یعنی چی؟ یعنی با اجازهتون ما از همون موقع که داخل شکم مادرمون رشد میکردیم، تحت تاثیر کارها و تصمیمها و انتخابهای مادرمون هم بودیم؛ پس نه فقط خودمون که پدر و مادرمون هم باید حواسشون رو جمع کنن و کارهایی بکنن که ما سالم و قوی به دنیا بیایم، یعنی باید قشنگ مواظب حرفها، کارها، رفت و آمدها و تصمیمهای جورواجورشون باشن چون داره روی ما هم اثر میذاره. خب حالا تکلیف اون دوستای عزیزمون که پدر و مادرشون حواسشون نیست، چی میشه؟
باید بگیم که اصلا جای نگرانی نیست؛ چون خدا نه فقط از ما به اندازه شرایطمون انتظار داره، که تازه به وقتش همه کم و کسریهامون رو یهجا واسهمون جبران میکنه! یعنی اصلا توی مرام خدا نیست که بخواد یه کسی رو که توی یه شرایط سخت بوده با کسیکه همه چیزاش جفت و جور بوده مقایسه کنه! هر کی رو به نسبت خودش و شرایطش میسنجه.
چهجوری کسب کنم؟
خب حالا که فهمیدیم فلان اخلاق بد رو داریم و بالاخره یه روز گرفتار میشیم؛ یا اصلا از بعضی صفتهامون خوشمون نمیاد و دلمون میخواد عوضشون کنیم، چی کار کنیم؟ اصلا چهجوری باید اون چیزیکه میخوایم رو کسب کنیم؟
مسئله اینجاست که با یه بار دو بار کاری رو انجام دادن چیزی عایدمون نمیشه! تاحالا کی با چهارتا گل کاشتن باغبون شده، با دو دفعه آشپزی کردن آشپز شده یا با یه بار درس رو توضیح دادن، معلم شده که ما بخوایم به این راحتی یه اسم و صفت رو کسب کنیم؟! کسب یه جور داراییه که فقط با تکرار و تمرین به دست میاد؛ پس یه جورایی فرق من با بقیه توی تلاش و مداومتیه که واسه کارهام به خرج میدم. همونجور که یه کشتیگیر یه شبه طلای المپیک رو به دست نمیاره و یه جراح دو هفتهای مجوز دست بردن توی مغز و اعصاب آدما رو نمیگیره، ما هم واسه به دست آوردن اسمها و صفتها یه شبه به جایی نمیرسیم! یعنی باید انقدر تلاش کنیم و زحمت بکشیم تا اون صفتی رو که میخوایم کسب کنیم؛ البته برعکسش هم درستهها یعنی اگه این تلاش و تکرار رو خرج کارهای بد کنیم، با عرض معذرت اونا رو کسب میکنیم و دیگه نه توی دنیا آرامش داریم و نه توی آخرت!
حالا اگه میخوای موضوع درست و حسابی برات جا بیفته و یه دفعه به جای اسمای درست و حسابی وجودت رو با اسمای به درد نخور پر نکنی، یه بار یا دقت چراغ رو گوش کن و برای خودت یادداشت برداری کن رفیقِ برنا:
پس اینجوری که بوش میاد، خیلی باید مراقب کسبهامون باشیم؛ چون همین کسبهامونه که داره فرق ما با بقیه رو میسازه؛ حالا اگه دوست دارین ببینین که ما قراره با این کارها چه گلی به سرمون بزنیم و اگه یه خورده غفلت کنیم، چی به سرمون میاد، مجلههای پیش روی ما رو از دست ندین!
2 پاسخ
با عرض سلام و تشکر مطالب مجله های نوجوان در مبحث خودشناسی پر محتواست ایا امکان دریافت مجله های نوجوان به صورت اشتراک ماهانه درب منزل وجود دارد یا فقط به صورت پی دی اف موجود است
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
با ارزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای شما و همکاران محترم
سلام
روزتون بخیر
در حال حاضر مجلات به صورت فیزیکی موجود نیستن.
امیدواریم بهزودی بتونیم نسخۀ مکتوب مجلات رو تهیه و منتشر کنیم.
درصورت نیاز، میتونید از فایل پیدیاف پرینت بگیرید.