خونه اصلی ما چه فرق هایی با دنیا داره؛ کی گفته اون دنیا مهمتره؟
نوبتی هم که باشه، نوبت اینه که بشینیم
و تا یادمون نرفته هر چی تو این چند وقت راجع به اون دنیا گفتیم،
با هم مرور کنیم.
آخه آخرت میشه خونه اصلی ما
و خودتون بهتر میدونین
هر کی راه خونه اش رو گم کنه،
یا یادش بره خونهشون چه شکلی بوده،
چهجوری توی دردسر میفته!
آخرت چیه؟
دلایل وجود آخرت چیه؟
چرا آخرت مهمه؟
چرا شناختن آخرت مهمه؟
اصلا آخرت کجاست؟
جالبه که خیلیا از این خونه اصلی خبر ندارن و یه جوری به دنیا چسبیدن که انگار هیچوقت قرار نیست ازش بیرون بیان؛ البته قطعا آخرش هم یهجوری سورپرایز میشن که اصلا انتظارش رو ندارن! مثل خونوادهای که درست وقتی همهچیزشون رو پهن کردن و آماده شدن واسه یه پیکنیک خفن و باحال، با یه بارونِ حسابی غافلگیر میشن و هر چی رشته بودن پنبه میشه. یا مثل کسایی که کلی زحمت کشیدن و خرج کردن تا یه خونه رویایی واسه خودشون درست کنن، اما درست قبل از اینکه برن توش و ازش استفاده کنن، با حکم تخلیه شهرداری مواجه میشن! پس حداقلش اینه که بفهمیم خونه اصلی ما کجاست، تا وقتمون رو زیادی واسه جایی که قراره چند وقت دیگه ولش کنیم و بریم، تلف نکنیم.

بعضی از کارا هست که تا زور بالای سرمون نباشه انجامشون نمیدیم
و فقط وقتی ضرورتشون رو میفهمیم که با نتیجهشون مواجه میشیم
و وای به حال وقتی که
نتیجه اون چیزی که دلمون میخواد نباشه!
کی میگه آخرت هست؟
حالا مایی که ادعا داریم، آخرتی هست؛ چهجوری میخوایم این حرفمون رو ثابت کنیم؟ اصلا ما که هنوز نمردیم و نرفتیم اون دنیا، پس واسه چی خودمون رو محدود کنیم و دَرِ یه سری از لذتها و خوشیهای دنیا رو به روی خودمون ببندیم؟ میدونین چیه، شاید اگه هنوز توی قرون وسطی بودیم، این حرفمون خریدار داشت، ولی الان دیگه تقریبا همه اینو میدونن که اگه ما چیزی رو نبینیم، حتما دلیل بر نبودنش نیست؛ چون کلی نشونه هست که راحت از روی اونا میشه به وجودش پی برد؛ مثلا ما یه عالمه ویژگی داریم که با این دنیایی که داریم توش زندگی میکنیم، سازگاری ندارن و یه جورایی دارن داد میزنن که ما مال اینجا نیستیم.
خداییش اگه شما یکی رو ببینین که پوستش بنفشه، به جای دهن با چشماش آب میخوره و غذاش یه کپسول ژله ایه، فکر نمیکنین که مال زمین نیست و از یه جای دیگه اومده؟ خب بعضی از خواستههای ما هم توی دنیا همینقدر عجیب غریبن، اما انقدر بهشون عادت کردیم که دیگه عجیب بودنشون به چشممون نمیاد؛ مثل اینکه توی این دنیایی که همه چیزش محدوده، دوست داریم جاودانه باشیم و از نیست و نابود شدن خوشمون نمیاد؛ یا کلا لذت بردن و راحتطلبی رو به زحمت کشیدن ترجیح میدیم، در صورتیکه توی دنیا هیچ لذتی نیست که بعدش با زحمت همراه نباشه، حتی غذا خوردن! یا چون بینهایت طلبیم، خیلی حوصله لذتهای تکراری رو نداریم ولی خب کیه که به این خواستههای ما اهمیت بده؟
اگه یادتون باشه طبق قانون اول آرزو و طلب، اگه ما یه چیزی رو میخوایم، حتما یه جایی هست که توش خواستهمون برآورده بشه وگرنه کلا همچین چیزی به مغزمون خطور نمیکرد؛ پس همه این خواستههای ریز و درشتمون هم یه جایی برآورده میشن که البته اسمش آخرته! تازه بماند که دنیا اصلا ظرفیت پاداش دادن و تنبیه کردن کامل ما رو هم نداره و حتما باید یه جایی باشه که توش حساب کتابهامون رو تصفیه کنیم! دوست داری بیشتر بدونی؟ پس بفرما کهکشان درون:
ویژگیهای آخرت
پس تا اینجا گفتیم که حتما یه آخرتی هست که قراره جواب همه میل ها و خواسته های ما رو بده؛ اما خب اگه ندونیم چه شکلیه و چه ویژگیهایی داره، چه جوری میخوایم خودمون رو واسش آماده کنیم؟ این جور موقعها که عقلمون به چیزی قد نمیده مجبوریم بریم سراغ مقایسه؛ چون گفته بودیم که نسبت رحم مادر به دنیا درست مثل نسبت دنیا به آخرته! پس با این حساب اگه رابطه دوتای اول یعنی رحم مادر و دنیا رو درست بفهمیم، راحت با یه نسبت بندی ویژگی های آخرت دستمون میاد.
یعنی همون جور که رحم توی دنیاست و دنیا رحم مادر رو احاطه کرده، ما هم الان توی آخرتیم و آخرت ما رو احاطه کرده، فقط کافیه بهش متولد بشیم تا ببینیمش. البته مثل جنین که باید بندناف و جفت و کیسه آبش رو ول کنه و تنهایی به بیاد دنیا، ما هم باید هر چی داریم توی این دنیا بذاریم و فقط با قلبمون به آخرت بریم؛ آخه کلا شرایط اونجا جوریه که از ما هیچ چیز به جز یه قلب سالم که توش پر از اسمهای خداست، قبول نمیکنه!
تازه بزرگی و امکانات خونه اصلی ما اصلا با دنیا قابل مقایسه نیست! ولی خب کسی اون همه بزرگی و امکانات به دردش میخوره که ابزار استفادهشون رو هم داشته باشه! وگرنه مثل جنین ناقصی میشه که از رحم پاش رو توی دنیای به این قشنگی و بزرگی گذاشته ولی خب چون نمیتونه ازش استفاده کنه، سهمش فقط رنج و حسرت و عذابه!

چی میشه که بعضیا هیچ جوره نمیتونن از زندگی لذت ببرن؟
چی فرق داره و چی فرق نداره؟
حالا اگه بدونیم خونه اصلی ما یا آخرت چه شباهتها و تفاوتهایی با جایی که الان داریم توش زندگی میکنیم داره، خب معلومه که کلا قضیه رو بهتر میفهمیم؛ ولی قبلش دوباره باید یه گریزی بزنیم به قانون نسبت و یه احوالی ازش بپرسیم!
خب اولین شباهت دنیا و آخرت اینه که هردوشون واقعی و حقیقیاند؛ یعنی همون جوری که تو دنیا با خیال یه ساندویچ خوشمزه نمیشه سیر شد، یا با توهم اینکه رئیس گوگلیم، داراییهای گوگل به حساب شخصیمون منتقل نمیشه، زندگی توی آخرت هم واقعیه و ابزار خودش رو میخواد. یعنی دقیقا با همون ابزاری که توی دنیا واسه خودمون کسب کردیم و با خودمون بردیم، به آخرت متولد میشیم؛ درست مثل جنینی که نه ماه واسه خودش اندامسازی کرده و حالا نوبت اینه که پاش رو توی دنیا بذاره. البته توی دنیا هم کسی منتظر نیست که بهش بگه تولدت سالم بوده یا سالم قوی؟ ضعیف و بیمار به دنیا اومدی یا ناقص و معیوب؟ همینکه پاش رو توی دنیا میذاره خودش میفهمه چند چنده و چی آورده و چی رو جا گذاشته! درست مثل وقتیکه میخوایم امتحان بدیم و به محض دیدن سوالها حساب کار دستمون میاد.

ولی خب خونه اصلی ما با دنیا یه فرقهای اساسی هم داره که راحت نمیشه ازشون گذشت؛ مثل بزرگی و امکانات یا پیشرفتگی آخرت که بینهایت برابر دنیاست و اصلا مگه جنینی که تو رحم مادرشه میتونه تصور کنه چه دنیای قشنگ و جذاب و بزرگی اون بیرون منتظرشه که ما از الان بتونیم؟ البته این قشنگی و جذابیت هم به درد کسی میخوره که ابزارش رو داشته باشه! و گرنه کسیکه پا درد داره و بی ماشینه که کاخ چند طبقه و حیاط چند هکتاری به دردش نمیخوره! فقط یه غصه به غصههاش اضافه میکنه و حسرتش رو زیاد میکنه! البته این ابزار رو هم باید از جای درستش کسب کرد؛ یعنی جاییکه قابلیت سازندگیش فوقالعاده باشه؛ مثل جنین که به جای اینکه بخواد تو مغازههای دنیا در به در دنبال اندام مناسبش بگرده، قشنگ از قدرت بالای رحم واسه اندامسازی استفاده میکنه. خب ما هم باید از توی همین دنیا به فکر ابزارسازی واسه آخرتمون باشیم، چون اونجا ابزارهایی که میخوایم به این راحتیها گیر نمیاد!
چرا اون دنیا مهمه؟
میدونین چیه ما با اینکه تا الان اینهمه از آخرت گفتیم و خودمون رو به در و دیوار زدیم که بابا جان خونه اصلی ما اون دنیاست، تا وقتی نفهمیم چرا آخرت مهمه که حاضر نیستیم کاری واسش کنیم! نهایتا مثل یه اسباب کشی یه خورده سنگینتر در نظر میگیریمش، چون هر چی نباشه قراره بین دو تا دنیا جابهجا بشیم! اما اگه بدونیم که زندگیمون توی آخرت ابدیه و هیچ برگشتی هم در کار نیست، بیشتر حساب کار دستمون میاد؛ تازه اگه بفهمیم که هر گلی توی این دنیا به سر خودمون میزنیم مستقیم داره روی خونه اصلی ما اثر میذاره که خیلی بیشتر حواسمون رو جمع میکنیم.
بعدش هم اون دنیا نه فقط خودش که همه ابزارهاش هم واقعیاند و کلا به اینکه ما چه جوری راجع بهشون فکر میکردیم، کاری ندارن! درست مثل دنیایی که بیرون از رحم منتظر جنینه و اصلا براش مهم نیست که جنین چقدر اون رو جدی گرفته! خب البته جنینی که دنیا رو جدی نگرفته باشه و خودش رو واسش آماده نکرده باشه، که قطعا کارش ساخته است.
پس اگه عاقل باشیم، همه هم و غممون رو روی جایی که قراره دو روز دیگه ولش کنیم و بریم، نمیذاریم و حتما به فکر جاییکه قراره تا ابد توش زندگی کنیم، هستیم؛ تازه اینجوری چون میدونیم خونه اصلی ما یه جای دیگهست و اینجا کلا موقتی هستیم، بیخودی حرص و جوش نمیزنیم و استرس از دست رفتن چیزی رو هم نداریم!
اصلا آخرت کجاست؟
حالا اینهمه آخرت آخرت کردیم و گفتیم که خونه اصلی ما جای دیگهست، یکی نیست پیدا بشه و بهمون بگه آخرت کجاست و اصلا چه ربطی به دنیای ما داره؟ البته اگه قانون نسبت رو خوب فهمیده باشیم، حل کردن این معما هم واسمون سخت نیست؛ چون میدونیم همون جوری که دنیا جنین رو احاطه کرده و رحم مادر بدون دنیا کلا وجود نداره؛ آخرت هم دنیا رو احاطه کرده و داره کلا مدیریتش میکنه. واسه همینم دنیا بدون آخرت نمیتونه وجود داشته باشه! اصلا میدونین چیه دنیا داره با قانونهای آخرت زندگی میکنه! یعنی نه اینکه واسه خودش قانون نداشته باشه، اما باید همزمان قانونهای آخرت رو هم رعایت کنه. واسه همینم هر کاری کنیم، مستقیم اثرش رو روی آخرتمون هم میذاره. درست مثل جنینی که هم باید حواسش به داخل رحم باشه و هم خودش رو با شرایط دنیا جفت و جور کنه!
حالا برای اینکه قشنگ دستت بیاد داستان چیه بفرما راهت رو با چراغ روشن کن:
2 پاسخ
عالی بود خیلی زیبا، روان و ساده بیان شده بود و من که مدام میخواستم با دخترم صحبت کنم ول نمیدونستم چه جوری بگم که قابل فهم باشه این مطلب کاملا دستم را پر کرد
سلام عالیه عزیز
همیشه تلاشمون بر اینه که بتونیم مفاهیم رو خیلی ساده و قابل فهم منتقل کنیم.
و خدا رو شکر میکنیم که تونستیم به شما کمک کنیم.